امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

عشق مامان و بابا

خاطره بامزه

      سلام گل قشنگم . امروز شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ . دیروز جمعه بود . یک جمله جالب بهم گفتی  که خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم . تو آشپزخونه مشغول پخت وپز بودم که دیدم با نخ دندون تو دستت اومدی سراغم با اون صدا و لهجه منحصر بفردت صدام کردی ... مامانی ... بله پسر نازم .. مامانی این خدمت شما باشه بده آقای فروشنده بگو نخ دندون میخوام ...    خدمت شما باشه جمله جدیدی بود که برای اولین بار گفتی و جالبتر اینکه درست استفاده کردی ...  نزدیک بود ذوق مرگ شم . قربونت برم .محکم بغلت کردم  بهت گفتم یه چیزی در گوش مامانی بگو  . خیلی آروم و یواش در گوشم گفتی مامانی دوست دارم  دی...
16 بهمن 1389

sms های تبریک تولد2سالگی(6بهمن 1389)

نازنینم تولد ۲ سالگیت مصادف شد با ۲۱ صفر از اونجایی که ایام عزاداری بود قرار شد جشن تولدتو ۲۱ بهمن بگیریم .میخوام پیامهای تبریک تولدتو که به موبایل مامانی رسیده برات بنویسم . وقتی بخونی میبینی که همه به یادت هستند .  خوش به حالت فرنوش جون : تمام زیباییهای زندگی رو روز تولدت تجربه میکنی چون تمام کسایی که دوست دارن در این روز به یادت هستند امیرمحمد عزیزم تولدت مبارک .. امسال .. هرسال   فرنوش جون: گوش کن ! صدای بارونو میشنوی ؟انگارهرلحظه بیشتر میشه .گوش کن صدای فرشته هارو که آهسته نجوا میکنن!... ناراحتن چون باید ازت خداحافظی کنن تا تو قدم به این دنیا بذاری ... تولدت مبارک امیر محمد عمه جون مه...
6 بهمن 1389

تصمیم مامان

  سلام عزیز دلم . مدتهاست که چیزی فکرمو مشغول کرده . این که برایت یه وبلاگ بسازم تا وقتی بزرگ شدی بتونی مراحل رشدتو راحت ببینی خیلی ازت فیلم و عکس داریم ولی به قول بابایی فقط داره خاک میخوره حالا میخوام یه کاری کنم تا با همدیگه حال بابایی رو بگیریم . از امروز که  روز تولد ۲ سالگیت عزممو جزم کردم که اینکارو بکنم و میبینی که شروع کردم . فکر میکنم روزهای اول کار زیادی داشته باشم چون باید تأخیر دوسالمو  جبران کنم  تا بتونم همه کارهایی که تو دوسال گذشته انجام دادی رو بنویسم . سعی میکنم تاریخ آرشیو رو دستکاری کنم تا همه چی تو زمان خودش نمایش داده بشه.       از خدا میخوام کمکم کنه  کاریو...
6 بهمن 1389

محرم سال 1389

خواهش میکنم بعد از خوندن این مطلب برای شادی روح حسین آقا ، پسر عمه امیرمحمد فاتحه بخونید ..    پسر کوچیک ما مثل همه عزادار امام حسین بود.                                روز عاشورا ( ۲۵ آذر) با بابایی به مراسم عزاداری  امام حسین رفتیم  . غروب عاشورا عمه  جون بهناز حلوا درست کرد و رفتیم سید نظام ... سر خاک عمو حسین ...        عمو حسین که با رفتنش همه خانواده را عزادار کرد... عزایی که تا ابد تو قلب همه میمونه ....
26 آذر 1389

شلپ شولوپ آب بازی

    چند روز پیش ، پسر و بابایی اومدن اداره دنبالم . از در که اومدم بیرون تو ماشینو  نگاه کردم دیدم پسر با پوشک بدون لباس به داشبورد تکیه داده   و لباسهاش هم روی داشبورد پهن .      پدر و پسر قبل از اومدن پیش مامانی  رفتن کنار یه چشمه که نزدیک اداره مامانی بود . پسر هم که عاشق آب و آب بازی . پرید تو آب و تمام لباسهاشو خیس کرد . بهش گفتم : امیر محمد چکار کردی ؟    گفت : شلب شولوب آب بازی...                               ...
15 مرداد 1389

زبون دراز

                                                                                                            &n...
30 تير 1389

نوروز 1389

   موقع سال تحویل تازه از خواب بیدار شده بودی و خیلی بداخلاق بودی   هفته اول نوروز مشغول دید و بازدید بودیم . هفته  دوم به تبریز سفر کردیم . فرناز هم باهامون اومد . خیلی خوش گذشت . ۱۳ بدر تو پارک ایل گلی بودیم .     استقبال اهالی تبریز از مسافرین نوروزی...   مرکز خرید ایل ایستین در تبریز ....  این عکسو تو گنبد سلطانیه ازت گرفتیم ....  این عکس هم از محل اقامت در تبریز.... ...
20 فروردين 1389

جشن تولد یک سالگی

      دست و هورا امیرمحمد یک ساله شد       جوجوکم تولد یکسالگیت تو ماه صفر بود . قرار نبود تولد مفصل بگیریم . میخواستیم به همراه بابایی   بریم بیرون وجشن ۳ نفره بگیریم .ولی غروب ششم بهمن دوستدارانت تماس گرفتند که کادوهاتو چه جوری بهت بدن . ما هم که دیدیم اینطوریه گفتیم یه مهمونی کوچولو بدون برنامه ریزی میگیریم . بعد با تلفن مهمونها رو دعوت کردم . بابایی رو هم فرستادم خرید. بهش گفتم از شیرینی سرا یه کیک خوشگل  بگیره  ولی متأسفانه نداشتند و بابایی یه کیک بلژیکی خرید .               مهمونها با کلی ...
7 بهمن 1388

sms های تبریک تولد1سالگی (6بهمن 1388)

نازنینم تولد ۱ سالگیت مصادف شد با ماه صفر .میخوام پیامهای تبریک تولدتو که به موبایل مامانی رسیده برات بنویسم   .   عمه جون مهناز: روی گل زرشکی، با یک مداد مشکی هزار دفعه نوشتم  توانتهای عشقی !! امیرمحمدم تولدت پیشاپیش مبارک باشه عزیز دلم، فدات بشم الهام جون : سلام عزیزم خوبی تولد این هدهد رامکالی کوچولو پیشاپیش مبارک انشاء الله دامادش کنی البته بعد از تحصیلات عالیه دوستتون دارم بوس بوس بوس خاله جون فهیمه :  امیر محمد قشنگم عشق خاله تولدت مبارک   فرنوش جون : امیرمحمد جون  تولدت مبارک  .. امسال .. هرسال   فرناز جون : ...
6 بهمن 1388